پند
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

عمر شما محدود است، پس سعی نکنید در این زمان کم، به جای کس دیگری زندگی کنید. درگیر عقاید تعصب آمیز نشوید، عقایدی که نتیجه طرز فکر دیگران هستند.

اجازه ندهید نظرات دیگر افراد، نظرات شما را خاموش کنند و مهم تر از همه، جرات آن را داشته باشید که به دنبال قلب و بصیرت خودتان بروید چیز های دیگر، ارزشی ندارند


استیو جابز

 

 



معرفی 2 نوع ماهی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

گورامی بوسنده
 

گورامی بوسنده گــــورامی بوسنده با نام هـــایی همچــــون ماهـــی بوسنده، بوسنده ی صورتـی یا بوسنده ی سبـــز نیز شناخته می شود.رنگ اصلی این ماهی در طبیعت سبز رنگ است و رنگ صـــورتی مختص مـــــاهی های پــــرورش یافته در آکواریوم می باشد.این ماهی دارای لبی ضخیم است که به صورت لبی غنچه شــده است که نام ماهی نیز از این ویژگی گرفته شده است.به طور کلی این ماهی، ماهی آرامی است.اما ممکن است که ماهی های نر با فشردن لب ها به یکدیگر با هم درگیـــر شوند.در بیشتــر اوقات ماهی ضعیف تر عقب نشینی می کند و این درگیری به مرگ منجر نمی شود.ماهـــی بوسنده مانند سایـــــــر گورامی ها به طـــور مستقیم از سطح آب تنفس می کند.به همین دلیل باید در آکواریوم این ماهی دسترسی به سطح آب آسان باشد

 
 
 
 
 
 
 
 

هر هفته یک مطلب از صفحه فیس بوک آب سکون برای دوستان عزیزی که به فیس بوک دسترسی ندارند را در این قسمت ارائه خواهیم کرد

 
گرین راس
 

در مناطق ساحلــــي و اطراف جزاير مرجاني و صخره اي و يا گيـاهان آبزي دريائـي يافت مي شود و معمولا گوشتخـوار مي باشند. با ماهي هاي كوچكتر از خود و خصوصا" همنوع خود سازگار نبوده و بايد بــا گونه هاي بزرگتــر و يا به تنهائي نگهداري شود. در تمام سطوح آكواريوم حـركت داشته و به منبع نـــــور مصنوعـــي و نور غير مستقيم خورشيد نياز دارد. هيچ شكاف و يا درزي مــانع حركت او نخواهد بـــود و به راحتــي از تمام سوراخهاي ايجاد شده در صخره هاي آكواريوم خواهد گذشت. در جزيره كيش ميتوانيد با قرارگرفتن در حاشيه اسكله ها به راحتي اين گونه ماهي را در آب مشاهده نمائيد

 
 


دوچرخه هایی با طرح های عجیب و غیر عادی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دوچرخه هایی با طرح های عجیب و غیر عادی

01 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

02 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

03 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

04 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

05 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

06 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

07 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

08 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

09 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

10 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

11 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

12 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

13 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

14 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

15 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

16 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

17 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

18 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

19 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

20 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

21 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

22 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

23 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

24 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

25 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

26 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

27 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

28 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

29 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

30 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

31 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

32 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

33 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

34 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

35 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

36 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

37 Docharkhe[WwW.KamYab.IR] دوچرخه هايي با طرح هاي عجيب و غير عادي

40


ریشه تاریخی ضرب المثل «روی یخ گرد و خاک بلند نکن»
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

ریشه تاریخی ضرب المثل «روی یخ گرد و خاک بلند نکن»

01 BahaneWwW.KamYab.IR  ریشه تاریخی ضرب المثل «روی یخ گرد و خاك بلند نكن»

وقتی کسی بی خود و بی ‌جهت بهانه بگیرد این مثل را می ‌گویند .

روز های آخر زمستان بود و هنوز کوه ‌‌ها برف داشت و یخبندان بود ، چوپانی بز لاغر و لنگی را که نمی‌ توانست از کوره ‌راه‌ های یخ بسته کوه بگذرد در سر ” چفت ” ( آغل ) گذاشت تا حیوان در همان اطراف چفت و خانه بچرد . عصر که می‌ شد و چوپان گله را از صحرا و کوه می ‌آورد این بز هم می ‌رفت توی رمه و قاطی آنها می‌ شد و شب را در ” چفت ” می ‌خوابید . یک روز که بز داشت دور و بر چفت می‌ چرید و سگ ‌‌ها هم آن طرف خوابیده بودند یک گرگ داشت از آنجا رد می ‌شد و بز را دید اما جرأت نکرد به او حمله کند چون می‌ دانست که سگ ‌های ده امانش نمی ‌دهند . ناچار فکری کرد و آرام ‌آرام پیش بز آمد و خیلی یواش‌ و آهسته بز را صدا کرد . بز گفت : ” چیه ؟ چه می‌ خواهی ؟ ” گرگ گفت : ” اینجا نچر ” بز گفت : ” برای چه ؟ ” گرگ گفت : ” میدانی چون دیدم تو خیلی لاغری دلم به رحم آمد خواستم راهی به تو نشان بدهم که زود چاق بشوی ” بز با خودش گفت : ” شاید هم گرگ راست بگوید بهتر است حرف گرگ را گوش بدهم بلکه از این لاغری و بیحالی بیرون بیایم ” بعد از گرگ پرسید : ” خب بگو ببینم چطور من می ‌تونم چاق بشم ؟ ” گرگ گفت : ” این زمین ، زمین وقف است و علفش ترا فربه و چاق نمی ‌کند ، راهش هم اینست که بروی بالای آن کوه که من الان از آنجا می ‌آیم و از علف ‌های سبز و تر و تازه آنجا بخوری من هم دارم می ‌روم به سفر ! ” بز با خودش فکر کرد که خب گرگ که به سفر می‌ رود و آن طرف کوه هم رمه گوسفند ها و چوپان هست بهتر است که کمی صبر کنم وقتی گرگ دور شد من هم بروم آنجا بچرم عصر هم با گوسفند ها برگردم .

گرگ که بز را در فکر دید فهمید که حیله ‌اش گرفته ، از بز خداحافظی کرد و به راه افتاد و رفت سر راه بز کمین کرد . بز هم که دید گرگ راهش را گرفت و رفت خیالش راحت شد و شروع کرد از کوه بالا رفتن ، اما توی راه یک مرتبه دید که ای دل غافل گرگه دارد دنبالش می‌ آید . بز فکری کرد و ایستاد تا گرگ به او رسید . بز گفت : ” می‌ دانم که می ‌خواهی مرا بخوری ، من هم از دل و جان حاضرم چون که از زندگیم سیر شده ‌ام ، فقط از تو می ‌خواهم که کمی صبر کنی تا بالای کوه برسیم و آنجا مرا بخوری ، چون که اگر بخواهی اینجا مرا بخوری نزدیک ده است و از سر و صدا و جیغ من سگ ‌‌ها می ‌آیند و نمی ‌گذارند مرا بخوری آن وقت ، هم تو چیزی گیرت نمی ‌آید و هم من این وسط نفله می ‌شوم اگر جیغ هم نکشم نمی ‌شود آخر جان است بادمجان که نیست ! ” گرگ دید نه بابا بز هم حرف ناحسابی نمی ‌زند . خلاصه شرطش را قبول کرد و بز از جلو و گرگ از عقب بنا کردند از کوه بالا رفتن ، گرگ که دید نزدیک است بالای کوه برسند شروع کرد به بهانه گرفتن و سر بز داد زد که ” یخ سرگرد نده ” بز که فهمید گرگ دنبال بهانه است با مهربانی گفت : ” ای گرگ من که می‌ دانم خوراک تو هستم ، تو خودت هم که می ‌دانی هر چه به قله کوه برسیم امن‌ تر است پس چرا عجله می ‌کنی من که گفتم از زنده بودن سیر شدم و گرنه همان پایین کوه جیغ می ‌کشیدم و سگ ‌‌ها به سرعت می‌ ریختند ” . گرگ گفت : ” آخه کمی یواش برو ، گرد و خاک نکن نزدیکه چشمای من کور بشه ” . بز گفت : ” آی گرگ ! روی یخ راه رفتن که گرد نداره ، بیجا بهانه نگیر ” خلاصه راهشان را ادامه دادند تا به سر کوه برسند .

اما گرگ از پشت سرش ترس داشت که مبادا سگ‌ های ده از کار او خبردار شده باشند و دنبالش بیایند و هر چند قدمی که می ‌رفت نگاهی به پشت سرش می‌ کرد بز هم که می‌ دانست چوپان و گوسفند ها سر کوه هستند دنبال فرصتی بود تا فرار کند . تا اینکه وقتی باز هم گرگ برگشت تا به پشت سرش نگاه کند بزه تمام زورش را داد به پاهایش و فرار کرد و خودش را به گله رساند . سگ‌ های گله هم افتادند دنبال گرگ و فراریش دادند . بز با خودش عهد کرد که دیگر به حرف دیگران گوش نکند و اگر بتواند از گرگ هم انتقام بگیرد . فردای آن روز همان گرگ بز را دید که باز در جای دیروزی می‌ چرد . با خودش گفت : ” اینجا گرگ زیاد است او که مرا نمی ‌شناسد می‌ روم پیشش شاید امروز او را گول بزنم ولی دیگر به او مجال نمی ‌دهم که فرار کند” .

با این فکر رفت پیش بز ، بز هم که از همان اول او را شناخت خودش را به نفهمی زد که مثلاً گرگ را نمی ‌شناسد . گرگ گفت : ” آهای بز ! اینجا ملک وقفه ، بهتره اینجا نچری بری جای دیگه ” . بز گفت : ” من حرف تو را باور نمی ‌کنم مگر به یک شرط ، اگر شرط مرا قبول کنی آن وقت هر جا که بگی میرم ” گرگ گفت : ” شرط تو چیه ؟ ” بز گفت : ” اگر حاضر بشی و بری روی آن تنور گرم و دو دستت را یک بار در لب آن به زمین بزنی و قسم بخوری که این ملک وقفی است آن وقت من حرفت را باور می‌ کنم ” . گرگ گفت : ” خب اینکه کاری نداره ” و به سر تنور رفت تا قسم بخورد ، زیر چشمی هم اطراف را می ‌پایید که نکند سگ ‌‌ها یک مرتبه به او حمله کنند غافل از اینکه یک سگ قوی بزرگ داخل تنور خوابیده است همین که رفت سر تنور و دست ‌هایش را لبه تنور زد و مشغول قسم خوردن شد سگی که توی تنور خوابیده بود از خواب بیدار شد و به گرگ حمله کرد . سگ‌ های ده هم رسیدند و او را پاره‌ پاره کردند .



مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند!+عکس
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

غذاهای ژاپنی با ماهی خام در دنیا مشهور است ولی این مرد چینی یک رقابت باستانی بین هم وطنانش و جزیره همسایه را به وضع مضحکی رساند.

به گزارش نیک صالحی در یک مسابقه ماهیگری، ماهیگیران باید مراقب می بودند تا ماهی از دستان آنها لیز نخورد ولی در این بین یکی از رقابت کنندگان چنان مهارتی در ماهیگیری داشت که حتی از دهانش برای نگاه داشتن ماهی استفاده کرد و در یک مرحله توانست دو ماهی بگیرد.

این رقابت یکی از مراسم های فستیوال خواهران است که هر ساله به عنوان روز ولنتاینِ قوم میائو چین، در پانزدهمین روز ماه سوم قمری برگزار می شود.

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند!

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند!

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند!

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند

 مسابقه ای که فقط از چینی ها سر می زند!



زیرکی یک ایرانی!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

زیرکی یک ایرانی!

 سازمان بهداشت جهانی برای آزمایش یک واکسن خطرناک وجدید احتیاج یه داوطلب داشت.

 از میان مراجعین فقط سه نفر واجد شرایط اعلام شدند:

یک آلمانی ،یک فرانسوی و یک ایرانی قرار شد با تک تک آنان مصاحبه شود برای انتخاب نهایی مصاحبه از آلمانی پرسید: برای اینکار چقدر پول میخواهید؟

او گفت من صد هزار دلار، این را میدهم به زنم که اگر از این واکسن مردم یا فلج شدم، زنم بی پول نماند.

مصاحبه گر او را مرخص کرد وهمین سوال را از فرانسوی نمود.

او گفت من دویست هزار دلار میگیرم، صدهزار تا برای زنم و صد هزار تا برای معشوقه ام.

وفتی او هم رفت، ایرانی گفت من سیصد هزار دلار می خواهم.

صد هزار برای خودم

صد هزار تا هم حق حساب شما

صد هزار تاش هم میدیم به آلمانی که واکسن را بهش بزنیم !

عصرایران